با سلام به وبلاگ معلم كلاس ششم خوش آمديد؛ لطفاً با نظرات خود ما را ياري نمائيد؛ اميدوارم لذت ببريد و براي بهتر شدن وبلاگ نظر بدهيد؛ حق تربیت اجتماعي کودک بر والدين
زیارت عاشورا

تربيت اجتماعي عبارت است از تأديب فرزندان بر اساس التزام به آداب اجتماع و اصول ارزشمند اخلاقي و رواني در زندگي اجتماعي تا فرزندان از همان دوره ی کودکي بتوانند در جامعه حضور يابند و از حسن رفتار و ادب و تعادل روحي و رواني و خرد ورزي در برخورد با ديگران برخوردار باشند. البته تربيت اجتماعي با ديگر مراحل تربيتي نيز مرتبط بوده و مجرد از ساير مراحل قابل تحقق نخواهد بود. اسلام به عنوان ديني جامعه نگر به تربيت اجتماعي انسان نيز عنايت خاصي داشته و دستوراتي براي تربيت انسانهايي فعال و واقع نگر در عرصه ی حيات جمعي ارائه نموده است.
تقوي، کرامت، قناعت، عفو و بخشش، احترام به شخصيت ديگران و تواضع، اعتماد به نفس، نظم و انضباط، شفقت، تعادل روحي و اخلاقي، محبت متقابل، رعايت حقوق ديگران، جرأت و شهامت داشتن ،ایثار و گذشت ، نظارت و مراقبت اجتماعی ، مشورت کردن ، تعاون و همکاري و مسئوليت پذيري... جزو اصول تربيت اجتماعي است که مورد سفارش اسلام قرار گرفته اند. و بي شک خانواده اولين نهادي است که اين اصول در آن تجزيه شده و کودکان و نوجوانان مي توانند الگوي عملي و نمونه ی عيني آنها را در صحنه زندگي خانوادگي شاهد باشند تا در عرصه ی زندگي اجتماعي خويش آنها را به کار بندند.
بنابراين خصوصيات اجتماعي مانند ساير روحيات اخلاقي به طور ناگهاني در کودکان ظهور و بروز نمي کنند بلکه بر اساس پرورش والدين به تدريج در رفتار و کردارشان به وجود مي آيند.
پدر به عنوان حلقه ی اتصال خانواده با جامعه، بيشترين نقش را در تربيت اجتماعي فرزندان و ايجاد مهارتهاي اجتماعي در آنان دارد. اين مهارتها شامل: مهارت داشتن ارتباط با ديگران، مهارت در گوش دادن و همدردي و ارتباط غير کلامي و مهارت در تشخيص احساسات خويش است. محققان، مهارتهاي اجتماعي را در پنج طبقه:
همکاري و کمک به ديگران، گفتار مناسب (تقاضا کردن و پاسخ آشکار)، مسئوليت پذيري، همدلي (محبت و همدردي) و خويشتنداري(صبور بودن و تحمل کردن) تقسيم بندي کرده اند.
بدون شک خانواده اولين نهادي است که اين مهارتها بايد در آن کسب و تجربه شوند و پدر به عنوان مدير اين نهاد که وظيفه ی ساماندهي آن را بر عهده دارد، داراي نقش اساسي است. اهميت نقش پدر در تربيت اجتماعي و ايجاد مهارتهاي مربوط به آن از چند زاويه قابل توجه است:
اولاً پدر بايستي مفاهيم اين اصول را به فرزند آموزش داده و مصاديق خير، احسان، ايثار، تعاون، مشارکت اجتماعي و... را به کودک معرفي نمايد و با انتخاب شيوه هايي مناسب او را به سوي اين ارزشها سوق دهد.
ثانياً پدر به عنوان مظهر دانايي و اقتدار از نظر کودک، بايستي خود الگوي برتر و معرف رفتاري باشد که کودک را بدان دلالت مي کند.
ثالثاً پدر بايد با مراقبت و نظارت پيگير، زمينه ی تکرار و تمرين اين مهارتها را فراهم آورده و با گرفتن بازخوردهاي مناسب، اين مهارتها را در کودک تقويت و نهادينه نمايد. همچنين در سنين بالاتر، تبيين درستي يا نادرستي کارها زمينه ی مناسبي را براي ارتکاب رفتاري خاص پديد مي آورد. پدر بايد چنين تصور و شناختي را در فرزند پديد آورد.
در اينجا به مواردي چند در رابطه با وظيفه ی والدين به ويژه پدر در ارتباط با تربيت اجتماعي فرزند، اشاره مي کنيم:

مشورت کردن با فرزندان و سپردن مسئوليت به آنان:

يکي از راههاي تربيت اجتماعي فرزندان، نقش دادن به آنان در تصميم سازيها و پذيرش مسئوليتها و ايفاي آنهاست. پيامبر اسلام صلی الله علیه و اله فرمودند: «الولد سيد سبع سنين و عبد سبع سنين و وزير سبع سنين1» يعني فرزند تا هفت سالگي سروري است که بايد مورد احترام و اطاعت قرار گيرد و خواستهاي صحيح او به نحو شايسته برآورده شود و در هفت سال دوم بايد در تحت تعليم و تأديب قرار گيرد ودر جهت رشد و شکوفايي استعدادهاي فطري او به آموزش و پرورش او همت گمارند و در هفت سال سوم وزير است، پشتوانه و پشتيبان است يعني کسي است که مي تواند مسئوليتي را بپذيرد و به عنوان مشاور مورد مشورت قرار گيرد و از فکر و انديشه او بهره برده شود.
لازمه ی چنين نامگذاري در هفت سال سوم، تربيت و آمادگي فرزند براي پذيرش مسئوليت در دوره ی قبل از آن است. بنابراين لازم است کودک اين آمادگي را در محيط خانه و ايام تحصيل در مدرسه کسب نمايد. مشورت کردن با فرزندان نوعي جلب مشارکت آنان بوده و موجب رشد و تعالي شخصيت آنان مي گردد چه با اين کار احساس مفيد بودن و مستقل بودن کرده و راه مبارزه با مشکلات و يافتن راه حل براي آنها در آنان شکوفا مي شود و اعتماد به نفس در ايشان تقويت مي گردد.
علاوه بر نظرخواهي از فرزندان نوجوان بايد انجام برخي از امور را نيز به آنان واگذار کرد تا خود را بنمايانند چه نشان دادن خود در دوره ی نوجواني بخصوص امري طبيعي است که اگر اين نياز به طور منطقي و صحیح ارضاء نشود به شکلهاي غير منطقي و نامعقول اشباع خواهد شد.
با سپردن برخي مسئوليتهاي مربوط به خانواده و يا امور شخصي خود فرزندان به آنها به تناسب سنشان، مي توان روحيه ی کارو فعاليت، مؤثر بودن، نظم و انضباط را در آنها به وجود آورده و حس مسئوليت پذيري و مهارتهاي تصميم گيري را در آنها تقويت نمود.

ياري کردن در انتخاب دوست:

هر چند فرزندان از دوره کودکي با همبازيهاي خود رابطه دوستانه را تجربه مي کنند، وليکن نقش دوستان در دوره نوجواني برجسته و پر رنگتر است. با توجه به اينکه نوجوانان بيشتر تمايل به بروز شخصيت مستقل خود دارند و نمي خواهند تابع محض ديگران باشند، علاقمند هستند با پيوستن به گروههاي همسال، ابراز وجود نمايند.
انتخاب دوست و حضور در جمعهاي دوستانه و گروههاي همسال براي تربيت اجتماعي فرزندان لازم است، زيرا در اين ارتباط، آثار رفتار خود با ديگران را مشاهده کرده و به تنظيم آنها مي پردازند و در اين داد و ستدهاي تجربي، پايه هاي رفتارهاي اجتماعي انان استحکام مي يابد. در اين دوره پدر و مادر وظيفه دارند فرزندان خود را با معيارها و ضابطه هاي دوست خوب آشنا نمايند و از تحميل مصداقها به آنها بپرهيزند. نقش والدين در اين رابطه شبيه نقش نجات دهنده ی غريق است که مانع شنا کردن کسي نمي شود، ولي مراقبت مي کند تا کسي غرق هم نشود.
در روايات، معصومين علیهم الاسلام به زيباترين خطاب به فرزندانشان، معيارها و ضوابط انتخاب دوست را به همراه دلايل آنها ارائه کرده اند که اين خود نيز در زمينه سازي ارائه ی ارزشها قابل دقت است.
امام زين العابدين علیه الاسلام خطاب به فرزندشان مي فرمايند: فرزند عزيزم مواظب باشد با پنج گروه دوستي و رفاقت نکني و با آنها هم کلام هم نشوي و با آنها همسفر نگردي! فرزندشان مي پرسد: پدر جان آنان چه کساني هستند؟ امام در جواب فرمودند: با آدم دروغگو دوستي مکن، چه او مانند سرابي است که مطالب را بر خلاف واقع نشان مي دهد، دور را نزديک و نزديک را دور جلوه گر مي سازد. از رفاقت با فرد لاابالي و گناهکار اجتناب کن، زيرا چنين شخصي تو را به بهاي يک لقمه يا کمتر از آن مي فروشد. از رفاقت با شخص بخيل پرهيز کن که او در ضروري ترين مواقع نيازمندي به او، تو را ياري نخواهد کرد. از دوستي با شخص ابله نيز بر حذر باش که مي خواهد تو را کمک کند، ولي ضرر مي زند. از مصاحبت با کسي که قطع رحم کرده نيز برحذر باش که چنين شخصي در کتاب خدا مورد لعن و نفرين قرار گرفته است.2

آموزش احترام به ديگران و برخورد سالم:

پدر و مادر بايستي اين حقيقت را در عمل به فرزندانشان نشان دهند که ديگران نيز همانند آنان داراي شخصيت و آبرو هستند و همچنانکه آنان حاضر نيستند که در جامعه، مورد تمسخر و تحقير قرار گيرند، ديگر افراد جامعه نيز متقابلاً همين انتظار را دارند که مورد استهزاء و تحقير واقع نشوند.
پدر و مادر بايد مراقبت نمايند که احترام به ديگران و اصول همزيستي، در روابط فرزند با والدين، برادران، خواهران و دوستان او شکل گرفته و نسبت به ديگران تعميم يابد.
والدين بايد به فرزند خود بياموزند که پاره اي از رفتارهاي خوب يا بد ديگران عکس العمل و بازتاب رفتارها و برخوردهاي خوب يا بد خود ماست. لقمان حکيم به فرزند خود فرمود: فرزندم، مردم را دشنام مده که سبب دشنام پدر و مادر خود گردي.3
بسياري از مظاهر احترام به ديگران و برخورد سالم در روايات معصومين علیهم الاسلام خطاب به فرزندانشان مورد تأکيد قرار گرفته است از جمله: پيشي جستن در سلام، مصافحه کردن قبل از کلام، گفتار نيکو با مردمان، امانتداري، احسان به ديگران، عفو، راستگويي، خوش خلقي، و پرهيز از مواردي چون عجب و تکبر، جدال، استهزاء و تحقير افراد و ظلم و تجاوز به حريم ديگران و... .
لقمان حکيم به فرزند خود فرمود: «يا بني ابدء الناس بالسلام و المصافحة قبل الکلام4؛ فرزندم، قبل از آن که با مردم سخن آغاز کني، در سلام کردن و مصافحه نمودن پيشقدم شو».
علي علیه الاسلام ضمن وصيت خود به امام حسن مجتبي علیه الاسلام فرمودند: «... قولوا للناس حسنا کما امرکم الله5؛ با مردم به نيکويي سخن بگوييد همان گونه که خداوند شما را بدان امر کرده است».
علي علیه الاسلام به فرزند خود محمد حنفيه فرمودند: «اياک والعجب و سوءالخلق وقلة الصبر فانه لا يستقيم لک علي هذه الخصال الثلاث صاحب و لايزال لک عليها من الناس مجانب6؛ مبادا به خودبيني و بداخلاقي و بي صبري مبتلا شوي زيرا با اين صفات هيچ دوستي برايت باقي نمي ماند و پيوسته تعدادي از مردم از تو کناره مي گيرند.»
همچنين علي علیه الاسلام در پيرهيز از استهزاء و تحقير ديگران به فرزند خود امام حسن علیه الاسلام فرمودند: «يا بني لا تستخفن برجل تراه ابدا، ان کان اکبر منک فعد انّه ابوک و ان کان منک فهوا خوک، و ان کان اصغر منک فاحسب انه ابنک7 ؛ فرزندم، هيچگاه (در برخوردهايت) کسي را تحقير مکن زيرا يا بزرگتر از توست که بايد به جاي پدر خود او را به حساب آوري و يا همانند (همسال) توست که برادرت مي باشد و يا کوچکتر از توست که بايد او را فرزند خود محسوب کني».
علي علیه الاسلام به فرزند خود امام حسين علیه الاسلام فرمودند: «... من تکبر علي الناس ذل...8 ؛ هر کس بر مردم گردن فرازي کند، زبون گردد». و حضرت سليمان علیه الاسلام به فرزند خود مي فرمود: «يا بني اياک والمراء فانه ليست فيه منفعة و هو يهيّج بين الاخوان العداوة9؛ فرزندم، مبادا جدال کني، زيرا جدال هيچ سودي به حال تو ندارد، علاوه بر اين که موجب دشمني بين برادران هم خواهد شد».
علي علیه الاسلام به فرزندشان امام حسن علیه الاسلام فرمودند: «... واقبل عذر من اعتذر اليک واقبل العفو من الناس،...10 ؛ عذر کسي را که از تو پوزش بخواهد بپذير، و پذيراي عفو و گذشت از مردم باش».
امانتداري، به جامعه اعتماد و آرامش مي بخشد. حضرت امير علیه الاسلام به امام حسن علیه الاسلام فرمودند: «... ولا تخن من انتمنک و ان خانک... 11؛ به کسي که تو را امين خود شمرده خيانت مکن اگر چه به تو خيانت کرده باشد».

تشويق به پيشي گرفتن در انجام کارهاي خير و تمرين صبر بر مشکلات:

پدران و مادران بايستي فرزندان خود را با کارهاي خير و همکاري در انجام آنها و پيشي گرفتن در پرداختن به اين امور، آشنا و تشويق نمايند.
مرازم بن حکيم از امام صادق علیه الاسلام نقل مي کند که پدرم مي فرمود: «اذا هممت بخير فبادر فانک لا تدري ما يحدث12؛ اگر اراده کردي کار خيري انجام دهي فوراً انجام بده زيرا نمي داني چه اتفاقي رخ مي دهد».
علي بن جعفر از برادرش امام موسي کاظم علیه الاسلام چنين نقل مي کند: (روزي) پدرم دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم! پدرم محمد بن علي همچنانکه دست تو را گرفته ام دست مرا گرفت و فرمود: پدرم علي بن الحسين دست مرا گرفت و فرمود: «يا بني افعل الخير الي کل من طلبه منک فان کان من اهله فقد اصبت موضعه و ان لم يکن من اهله کنت انت من اهله13؛ فرزندم، هر کس از تو کار خيري خواست برايش انجام بده، اگر او اهل آن باشد تو به مقصود رسيده اي، و اگر اهلش نباشد، تو خود شايسته و اهل آن خواهي بود».
همچنين والدين به ويژه پدر بايد به تناسب و به تدريج، تجربيات خود را در راه برخورد با مشکلات در اختيار فرزندان قرار دهند و با هدايت تدريجي آنان به صحنه هاي زندگي زمينه اي فراهم آورند تا آنان در برخورد با سختي ها و ناملايمات خود را نباخته و احساس شکست ننمايند. تمرين فرزندان بر صبر و مقاومت هدفدار در برابر مشکلات نيز از وظايف والدين به شمار مي آيد. در روايات به اين نکته اشاره شده است که خوب است کودک را در کوچکي با سختي ها آشنا نمود تا در بزرگي صبور و بردبار بار آيد.14
از اين رو بايد اجازه داد در مواردي فرزندان، خود با مشکلات روبرو شده و با ابتکار خود موانع را از سر راه بردارند تا به اين ترتيب اراده ی آنان در مقابله با مشکلات تقويت گردد.
همچنين تمرين فرزندان به تفکر در امور و تدبر و دورانديشي در آثار و عواقب آنها که موجب پيشگيري از بسياري مشکلات مي شود، از وظايف اساسي والدين در تربيت اجتماعي فرزند به شمار مي آيد.
علي علیه الاسلام در وصيتي به فرزندشان امام حسن علیه الاسلام فرمودند: تعمق و دور انديشي پيش از عمل، تو را از پشيماني ايمن مي دارد.15

تشويق به ارتباط با انديشمندان و نيکان:

علي علیه الاسلام در وصيتي به فرزندشان امام حسين علیه الاسلام فرموده اند: «... و من خالط العلماء و قر...16 ؛ هر که با علماء و دانشمندان معاشرت داشته باشد باوقار گردد و مورد تکريم قرار گيرد». و در وصيتي به فرزندشان محمد حنيفه فرمودند: «يا بني اقبل من الحکماء مواعظهم و تدبر احکامهم...17 ؛ فرزندم، پندهاي حکيمان را بپذير و در قضاوتهاي آنها بينديش». امام صادق علیه الاسلام در وصيتي به فرزندشان امام کاظم علیه الاسلام فرمودند: «يا بني اذا زرت فزرالاخيار و لا تزرالفجار فانهم صخرة لا يتفجّر ماؤها و شجرة لا يخضر ورقها وارض لا يظهر عشبها 18؛ اگر خواستي با کسي ديدار کني به زيارت خوبان برو و هيچگاه به ديدار بدکاران نرو؛ زيرا آنان همانند تخت سنگي هستند که هرگز از آن آب جاري نمي شود و همانند درختي که برگش سبز نمي گردد، و زميني که گياهش آشکار نمي شود».

مجهز نمودن فرزندان در برابر افکار انحرافي:

پدر و مادر بايد فرزندان خود را با معارف صحيح ديني آشنا نموده و مرز خوبي و بدي را براي آنان روشن سازند تا در ورود به اجتماع براي رويارويي و مقابله با افکار انحرافي آمادگي داشته باشند و تحت تأثير اين انديشه ها قرار نگيرند.
امام صادق علیه الاسلام فرمودند: «بادروا احداثکم بالحديث قبل ان تسبقکم اليهم المرجئة19 ؛ به آموختن روايات اسلامي (و معارف صحيح ديني) به نوجوانان خود مبادرت کنيد، قبل از آنکه گروههاي انحرافي بر شما نسبت به آنان پيشي گيرند (و افکار نادرست خويش را در ضمير پاک آنان جاي دهند و گمراهشان کنند».
اما بستري که مي تواند اين آشنا سازي به معارف ديني در آن محقق شود آن است که فرزندان اجازه يابند سئوالات خود را مطرح نموده و با گشاده روئي و با زبان خودشان جواب را دريافت کنند.
اين نکته ی ظريف تربيتي در سيره ی عملي پيشوايان ديني ما فراوان نقل شده است.
روزي اميرمؤمنان علیه الاسلام از دو فرزند خود امام حسن و امام حسين علیه الاسلام پرسيدند: مرز بين ايمان و يقين چيست؟ پس هر دو سکوت اختيار کردند. به امام حسن علیه الاسلام فرمود: اي ابو محمد! تو جواب بده. امام حسن علیه الاسلام عرض کرد: بين ايمان و يقين يک وجب فاصله است.
علي علیه الاسلام فرمود: چگونه؟ امام حسن علیه الاسلام پاسخ داد: زيرا ايمان آن است که با گوشهايمان آنرا شنيده و با قلب آنرا تصديق کرده باشيم، ولي يقين آن است که با چشمان خود ديده ايم و به وسيله ی آن به وجود چيزهايي که از ما پنهان است استدلال کنيم.20
حديث مفصلي در معاني الاخبار نقل شده است که علي علیه الاسلام سؤالات زيادي را با دو فرزندشان امام حسن و امام حسين علیهما الاسلام مطرح مي فرمودند و پاسخ آنان را جويا مي شدند. در پايان اين سؤالها و جوابها حضرت به حارث اعور رو کرده و فرمودند:
«يا حارث علموا هذه الحکم اولادکم فانها زياده في العقل والحزم والرأي21 ؛ اي حارث اين حکمتها را به فرزندانتان ياد دهيد که اينها عقل و اراده و فکر را زياد مي کنند».
همچنين پرسش زيد فرزند امام سجاد علیه الاسلام در مورد مسائل عقيدتي و پاسخ امام علیه الاسلام که در کتاب توحيد صدوق22 آمده است بسيار خواندني و آموزنده است.
در پايان اين مبحث، ذکر نکاتي در تربيت اجتماعي کودکان ضروري به نظر مي رسد که به آنها اشاره مي کنيم:
1- اجازه داده شود کودکان سئوالات خود را مطرح کرده، با خوشرويي و با زبان کودکانه جواب آنان داده شود و هرگز با عصبانيت و ناراحتي، سرکوب نگردند.
2- پدران و مادران به فرزندان اجازه دهند در مسائلي که مربوط به خودشان است و يا ساده مي باشد و داراي رأي و عقيده هستند از فکر و عمل خود کمک جويند.
3- در رفت و آمدها اجازه ی حضور يابند و در حدود معلومات خود بتوانند اظهار نظر نموده و در برابر ديگران سخن بگويند.
4- پدر و مادر همه ی مشکلات فرزندان را حل ننمايند بلکه اجازه دهند در مواردي خودشان با مشکلات روبرو شده با ابتکار خود موانع را از سر راه بردارند.
5- اصول همزيستي و سازگاري و همکاري با برادرانت و خواهران و دوستان را براي آنها تبيين و تمرين نمايند تا روحيه همزيستي با ديگران در آنها تقويت نمود.
6- روحيه کار و فعاليت را در آنها به وجود آورند تا حس مسئوليت پذیری در آنان قوت گیرد .

 منبع:تبیان



با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ

معلم كلاس ششم

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : دو شنبه 19 مرداد 1394برچسب:, | 21:20 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |